زندگی من
زندگی من

زندگی من

دندانپزشکی و کودک ناسازگارم

دیشب تا الان داشت قلبم میومد تو دهنم  زنگ زدم به روانشناس پسرم گفتم دکترا گفتن باید بیهوش بشه تا چندتا دندونش درست کنیم چون بچه همکاری نمیکنه. اونم گفت بذار تو گروه مادرا تو تلگرام عضوتون کنم از مادرهایی که مشکل مثل شما داشتند کمک بگیرید. 

منم تا عضو شدم از مادرا پرسیدم بیهوشی برای بچه های اتیسم ضرر نداره یکیشون گفت برای بخیه لب بچه اش را بیهوش کردن مشکلی پیش نیومده یکی دیگه هم تلفن دکتری را دادند که بدون بیهوشی دندان بچه را درست می کند. 

ولی باز نگرانیم رفع نشد آخه امروز باید میبردمش دندانپزشک عکس او پی جی دندانش را ببیند و ازمایشهای قبل بیهوشی را انجام می دادیم تا سه شنبه بیهوش بشه ولی امروز صبح زنگ زدن گفتن نیایید خانم دکتر نمی تونه بیاد بعدا هماهنگ می کنیم. 

خیلی خوشحال شدم  . انگار دنیارو به من دادن . حالا زنگ میزنم اون خانم دکتر که معرفی کردن ببینم میشه بدون بیهوشی کار دندانپزشکیش حل بشه . 

شما دوستان هم اگه دندانپزشکی را می شناسید به من معرفی کنید.

معضلات نسل ما

دیروز بخاطر سرماخوردگیم  حالت ترش کردن داشتم احساس میکردم تو گلوم اسیدیه رفتم سرچ کنم توی گوگل مواد غذایی قلیایی میخواستم خنثی بشه  اسید معده ام،  خیلی اذیت میشدم. 

تو سرچ گوگل اول نوشتم مواد گوگل نوشت مواد مخدر گل بعد در ادامه نوشتم غذایی قلیایی گوگل نوشت مواد غذایی قلیایی کننده رحم تو دلم گفتم خدایی این ملت چه چیزهایی سرچ می کنند. رفتم خوندم  مواد قلیایی کننده رحم میخوان که جنسیت بچه رو از قبل تعیین کنند . جنسیت مهم نیست تربیتش مهمه عزیزان تنها نموندنش مهمه که بعدا نره سرچ کنه ماده مخدر گل!!!

واقعا تربیت فرزند یکی از سخت ترین کارهای دنیاست اگه من این روزها  رو پیش بینی میکردم نمی دونم چه تصمیمی میگرفتم  نمیدونم شاید در خودم این توانایی رو دیده بودم .

البته هیچکس این مسائل هیچ جا به ما یاد نمیده باید تجربه کنیم تا بفهمیم . 


ترسها

اگر از بیماری می ترسیم به احتمال زیاد بیمار می شویم. اگر از ترک شدن و ترد شدن می ترسیم امکان بسیار دارد که در طول عمر خود آن را تجربه کنیم . 

من وقتی از طرد شدن می ترسم با احتیاط به مردم نزدیک می شوم  و  بدیهیست که آنها فکر کنند آدم نچسبی هستم یا اینکه به آنها اعتماد ندارم. بنا براین ترس من موجبات طرد شدنم را فراهم می کند درست همان چیزی که سعی میکنم برایم پیش نیاید.

من از داشتن فرزند بیمار می ترسیدم .  و اکنون با آن مواجه شدم . تنها راهش این است در دل ترسم بروم. از این می ترسم که اقوام بفهمند فرزندم اختلال رفتاری اتیسم دارد ولی باید با آن مواجه شوم  . باید دوباره با فامیل رفت و آمد کنم کلید مشکل پیدا میشه. مشکلاتم از عدم رفت و آمد شروع شد.

موفق می شوم

آدمهای موفق کسانی اند که راه های سخت زندگی را برگزیدند نه اینکه نشسته باشند ودست روی دست گذاشته باشند. 

آدمهای موفق کسانی هستند که برخلاف جهت باد حرکت کردند. ناملایمات و آدمهای مخالف زیادی سر راهشان دیده اند. به همه آنها نشان دادند که می شود . خواستن توانستن است.

یکی از آرزوهایم

روز خیلی سنگینی بود 

اول که از ساعت یازده صبح تا دو بعد از ظهر تو اداره پست درگیر کارت هوشمند ملی بودیم سیستم ادارات هم که بای دیفالت قطع هست مگر اینکه خلافش ثابت بشه. ما فکر کردیم ثبت نام اینترنتی میکنیم تواداره پست انگشت نگاری میشه سریع برمیگردیم نمیدونستیم چه پروسه عجیب وغریبی در انتظارما بود.

خلاصه ساعت دو سریع رفتیم خونه هول هولکی ناهار خوردیم و دوباره لباس پوشیدیم بچه هارو گذاشتیم خونه مادرم و با همسرم رفتیم سفارت هند . کسانی که دوره های آموزشی هند شرکت کرده بودند امروز دعوت شده بودند تا از کارهایی که انجام دادن و استفاده مفیدی که از دوره ها بردند بگویند همسرم دوسال پیش رفته بود هند در ایندوره هایآموزشی الانم دعوت شده بود بعد  درخواست داده بود منم  امروز شرکت کنم اوناهم قبول کردند.

خیلی برایمن خوب بود چوندیدم تمام کسانیکه شرکت کرده بودند زبان انگلیسی شان درحدخودمن بود بعضیها حتی هیچ جای خاصی کار نمیکردند به عنوان بخش خصوصی شرکت کرده بودند . 

منم باید سعی کنم دوباره اعتماد به نفسم را به دست بیارم هم تحصیلات مرتبط با این دوره هارا دارم هم زبان بلدم. 

اصلا باید خانوادگی یه چند سالی از ایران بریم هند تحصیلاتمان را ادامه بدیم. چه اشکالی داره تازه بچه هام هم زبان انگلیسی یاد میگیرند به مدرسه انگلیسی زبان می روند. اصلا من فکر کنم پسرم هم انگلیسی را سریعتر از فارسی یاد بگیره چون الان میبینم به حروف انگلیسی و شعرهای انگلیسی علاقه بیشتری داره.

شاید اونم متحول شد و دیگه هم نمیخواد نگران آزمون سنجش ورود به مدرسه اش باشیم. راحت وارد مدرسه بشه.