زندگی من
زندگی من

زندگی من

عاشق باش

عاشق باش

نه عاشق شخصی معین، فقط عاشق باش.

 بگذار عشق کیفیت وجود تو باشد، نه فقط رابطه تو با شخصی معین، زیرا هرگاه عشق به رابطه تبدیل شود، تنها یک نفر را در بر می گیرد نه کل عالم را. معامله ای بس خطرناک است برگزیدن یک نفر و مستثنی کردن کل عالم، در جایی که کل عالم متعلق به توست و تو متعلق به آن. 

کل عالم پیوسته عشقش را بر تو جاری می سازد و پاسخ ندادن به آن بسی ناسپاسی است.

عاشق خورشید باش! 

عاشق ماه، ستارگان، درختان، کوهها، انسانها، حیوانها. فقط یک عاشق باش 

و بگذار کل، معشوق تو باشد. 

این همان چیزی است که تو را  دیندار می کند. آنگاه که عشق تو در همه فضا گسترده شود و هیچ حد و مرزی نشناسد، آنگاه که هیچ چیز نتواند عشق را محدود سازد، آنگاه که عشق تو بر هیچ چیزی متمرکز نیست و فقط حالتی از بودن است، آنگاه #عشق_عبادت_است_مراقبه_است. و آنگاه عشق رهایی بخش است.

#اشو 



روانپزشک

دارم افسرده میشم. بهرحال سه شنبه میخواهیم بریم پیش روانپزشک. تصمیم گرفتم و میخواهم حالم خوب بشه.

 نمیدونم وقت میشه یا نه الان دارم حرفامو جمع و جور میکنم خلاصه کنم براش بگم. 

اول از همه از اتیسم میگم بعد از فداکاری بعد از افسردگیم. 

هر شب جمله های انگیزشی و انرژی مثبت میخونم  ولی فایده ای نداره. دوباره صبح بیدار میشم  افسردگی میاد سراغم.

اینکه چرا من نتونستم کار پیدا کنم. چرا ما هنوز داریم طبقه پایین خانه  پدرشوهرم اینا زندگی میکنیم. چرا وضع مالیمون بهتر نمیشه بتونیم یه خونه کوچولو بگیریم .چرا باید بین این همه آدم ثروتمند زندگی کنیم  و اعتماد به نفسمون بیاد پایین. اون آدمهای ثروتمند که تو خانواده همسرم هستن چرا کمک نمیکنند دستمون رو بگیرند چرا هیچکس دوست نداره ما را. چرا تو این سال های سخت به جای دلداری دادن به هم هر کدوم داریم از واقعیت فرار میکنیم. 

همه اینا باعث میشه نتونم به بچه هام کمک کنم. 

میخواستم یه مامان خوب باشم تودرسها به بچه هام کمک کنم. تنهاشون نذارم . ولی در عین حال به علایقم برسم . فعالیتهای اجتماعی هم داشته باشم. ولی نتونستم. 





سه علامت

جهان هستی با سه بار علامت به من فهموند که با افراد خانواده ام حرف بزنم. 

میخوام سعی کنم کمتر بیام اینجا بنویسم و یا کمتر حرفهام رو توی خودم بریزم. 

این چند روز که زیاد آپ نمیکردم وقت نداشتم، تمام حرفهایی که به ذهنم میرسید بنویسم رو به زبون میاوردم.  

سه بار علامت از طرف جهان هستی به من یه چیزایی فهموند. علامت اول همسرم که به جای اینکه حرفهاشو به من بزنه با غریبه ها حرف میزد . علامت دوم پسرم که من تازه فهمیدم چقدر دوست داره تو آغوش بگیرم ببوسمش ازش سوال کنم اونم جوابم رو بده. دوست داره براش وقت بذاریم. دو سه روز پیش وقتی همسرم داشت به پسرمون دوچرخه سواری یاد میداد ، رفتارهای اضافه و مقاومت هاش خیلی کمتر از قبل شده بود خیلی راحت دوچرخه سواری رو یاد گرفت.

و علامت سوم دخترم که به محض اینکه براش گوشی موبایل گرفتیم دیدم با چند نفر از افراد فامیل چت میکنه حرفهاش رو به اونا میگه به ما نمیگه. حتی نصفه شب براشون مینوشت بیا چت کنیم .

اینها همه برای من و همسرم میتونه نشونه باشه .

من تصمیم گرفتم همه حرفهامو به زبان بیارم. قبلابعضی از احساساتم رو پنهان میکردم میخوام همه حرفهامو بزنم. 

اینجا نوشتن یه فایده داشت برام اونم اینکه تونستم بالاخره احساساتم رو به زبون بیارم. دوستان مجازی به من کمک کردن حرفهامو بزنم ولی خوب دنیای مجازی با تموم شدن نت یا آفلاین شدن تموم میشه .

اصل زندگی ما آدمهایی هست که اطرافمون زندگی میکنند. برمیگردم به دنیای حقیقی و با آدمهای حقیقی زندگیم بیشتر حرف میزنم. باید با حرفهام نشون بدم که من توجه میکنم به شما . چون فکر میکنم حرف زدن مهم ترین اصل توجه کردن به آدمهایی هست که دوسشون داریم.

این ماه پسرم مهد کودک نمیره از الان دنبال جایی میگردم‌که بچه ها جمع میشن جاهایی مثل نمایشگاه یا کارناوال در کنار بزرگترشون نقاشی میکشند یا کاردستی درست میکنند . تعطیلات نوروز یه کارناوال توی بلوار کشاورز راه افتاده بود ولی الان تموم شده. کاش بازهم بذارند. وقتی براش وقت بذارم اونم علاقه نشون میده به کار. 

باید بیشتر برای آدمهای حقیقی زندگیم وقت بذارم.


یه تحقیقی میخوندم که نوشته بود یه گروه محقق سوئدی ثابت کردن استفاده از پتوهای سنگین موقع خواب، روی کیفیت خواب و درمان بیخوابی تاثیر خیلی زیادی داره... استفاده از پتوی سنگین علاوه بر اینکه باعث ایجاد احساس امنیت و حمایت  و کم شدن حرکت در حین خواب میشه، فشار ناشی از سنگینی پتو سطح هورمون "کورتیزول" یا همون هورمون اضطراب رو کاهش میده و سطح هورمون "سروتونین" یا هورمون شادی و "ملاتونین" یا هورمون ایجاد کننده خواب رو افزایش میده و به دنبال اون ضربان قلب منظم و ملایم میشه و فشار خون پایین میاد و طبیعتا فرد خواب بسیار با کیفیت تری رو تجربه میکنه... حتی این محققین این روش رو برای درمان انواع بیخوابی ناشی از اضطرابها و اختلالهای روانی مختلف، پیشنهاد کرده بودن... شایدم به همین دلیل بوده که قدیمیا از اون لحافای سنگین برای خوابیدن استفاده میکردن... فک کنم تازه داریم یکی یکی حکمت کارایی که قدیمیا میکردن رو کشف می کنیم...

یک شروع دوباره

با نت گوشی زیاد نمیشه آپ کرد . من نمیدونستم چقدر مصرف اینترنتمون زیاده وقتی میام سفر میفهمم.  نمیدونم شایدم تعرفه وایفای با همراه اول فرق داره .

ما تصمیم گرفتیم تمام اتفاقات سال ۹۶ تو همون سال بمونه.

سال ۹۷ یه شروع دوباره بشه برامون.

با نو شدن سال اگه «حول حالنای »اصلی تو وجودمون اتفاق نیفته  گفتن این جمله به تنهایی کاری نمیکنه. باید خودمون هم از درون ایراداتمون رو بفهمیم و تغییر بدیم.

برای داشتن لحظاتی خوش با همسرمان نباید به دنبال جاهای خاص و  روزهای فوق العاده باشیم.نباید بگیم  خونه مون رو که عوض کنیم خوشبختیم یا درآمدمون بیشتر بشه یا بچه هامون بزرگتر بشن و …

خوشبختی همین جاست. همین خانه نقلی و کاناپه دو نفره؛ اگر بخواهیم خاص‌ترین جای دنیا میشود.