زندگی من
زندگی من

زندگی من

اجازه می دهیم به ما بی حرمتی شود

وقتی انتظار داریم دیگران مثل آینه ای شکستگیهای مارا به ما نشان ذهند ناچار می شویم در. اختیار آنها قرار گیریم. زود تسلیم خواسته هایشان می شویم. 

به خاطر ترس از طرد شدن، کامل نبودن، ناراحت شدن دیگران، خود را در معرض سلطه دیگران قرار می دهیم. 

از شیوه های منفی استفاد می کنیم تا همیشه آنها را داشته باشیم در حالیکه وقتی به خودمان در مرتبه اول اهمیت دهیم به اطرافیان اجازه رشد داده ایم. 

ما زنان از راه های مخفی می خواهیم کسب قدرت کنیم. مثل:

مادری کردن: فقط درسه مرحله به مراقبت مادرانه نیاز داریم دوران طفولیت، زمان سالخوردگی و هنگام بیماری. مادری کردن نه تنها به شما و دیگران کمکی نمی کند بلکه آزادی شما و حس احترام به خویشتن دیگران را از بین می برد و آنها از اشتباهات خود درس نمی گیرند.

مظلوم یا قربانی: آدمهایی که نقش مظلوم یا قربانی را بازی می کنند هرجا می روند می گویند ”بیچاره من ” و می خواهند دیگران را تحت سلطه ی خود قرار دهند مثل مادربزرگ هایمان. یک قربانی هرگز مسئولیت زندگی خویش را نمی پذیرد. هیچکس دوست ندارد به آه و ناله یک مظلوم نما گوش کند کسیکه دائما دیگران را مسئول سلامتی شادی و حس احترام به خویش  می دانند.  

علیل و ناتوان:  کسانیکه به طور واقعی و یا خیالی از زندگی می گریزند یا دیگران را تحت نفوذ خود قرار می دهند. وقتی همیشه بیمار باشیم چه کسی مارا مورد بی حرمتی قرار می دهد؟ دیگر چه کسی دربرابر نیازهایمان دست رد بر سینه مان می زند؟ مبتلا بودن به بیماری حربه خوبیست ولی به چه بهایی وقتی بیماریم آزادیمان به شدت محدود می شود.

زن سلیطه:زنانی که برای خلاصی ازمحرومیتهای انباشته شده خود از این حربه استفاده می کنند. غر می زنند، اذیت و آزار می کنند، دیگران را دست می اندازند. شوخی های آزار دهنده یا انتقاد می کنند و درخلوت، می گریند. 

هرگز سلیطه گی به عنوان  درمان دراز مدت موثر نیست چون باعث کاهش حس احترام به خویش شده و دیگران را از ما بیزار می کند.

زن دخترک نما: زنانی که نقش دختربچه هارا بازی می کنند. نیاز به توجه و حمایت دارند. دوست دارند تحت سلطه پدرانه باشند. دوست دارد به او بگویند چه کند و چه نکند. چون والدینی بیش از اندازه حمایتگر. داشتند. بعضی از زنان می ترسند اگر بزرگ شوند اطرافیان دیگر. آنهارا دوست نداشته باشند به همین دلیل درسن نوجوانی باقی می مانند.

باید به درون خویش بنگریم احساسات ویرانگرانه و ناخوشایندمادر، قربانی، مظلوم، علیل و ناتوان، سلیطه و زن دخترک نما را شناسایی کنیم. نگریستن صادقانه به خود ترسناک است . ولی همه ما ظرفیت تغییر در جهت بهترشدن را داریم. وقتی ما عوض شویم روابطمان هم عوض می شود.

بخشهایی از کتاب زن و رهایی از وابستگی

نظرات 1 + ارسال نظر
موقت پنج‌شنبه 4 آبان 1396 ساعت 22:25 http://kafgorgi.blogsky.com/

سلام
به نظر میرسه اولین جمله نسبت به بقیه ی متن بی ربط باشه یا شاید منظور نویسنده رو متوجه نمیشم.
با اجازه نظرمو می گم
پاراگراف آخر فقط به درون نگری اشاره کرد در حالی که اینگونه افراد به دلیل احساسات و اینکه واکنش جامعه در جهت بهبود شکستگی های این افراد نیست
به کسی نیاز است که بدون قصد سوء استفاده این شکستگی ها رو بهشون نشون بده - افراد باهوش و مشاورها
-----------
دیدن همچین نقدهایی به خانم ها در وبلاگ یک خانم ارزشمند است.

ممنون از نظرتان این خوبه که دیگران شکستگیهایمان را نشان دهند ولی نباید منجر. به وابستگی شود. که در اکثر موارد وابستگی پیش می آید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.