زندگی من
زندگی من

زندگی من

بازهم کافه های ولیعصر

امروز صبح منو دعوت کرد کافه رستوران ایران ایتالیا تو ولیعصر باهم صبحونه سلف سرویس خوشمزه ای خوردیم. همه غذاهای مورد علاقه من روی میز بود. سوسیس و کالباس، سیب زمینی و قارچ، خوراک لوبیا، تخم مرغ، سالاد ماکارونی ، آب پرتقال و چای و مخلفات صبحونه بین الملل. 

فضای چوبی کافه هم واقعا دلنشین بود. خیالمونم از بابت بچه ها راحت بود دیشب بردیمشون خونه مامان و بابام. 

بعد هم کلی برام خرید کرد کاپشن و کیف و کفش خرید گفت بریم تا ورشکستم نکردی.

گفتم ببین عزیزم زن خرج داره دیگه. من تواین یازده سال خیلی قناعت میکردم  امسالم که دیدم خرج پسرمون زیاد شده بخاطر بیماریش سعی کردم دیگه هیچی برای خودم نخوام. ولی میخوام از این به بعد زیاد خرید کنم  روحیه ام هم خوب میشه . میتونم بهتر به بچه ها هم توجه و رسیدگی کنم.  بعد هم تو میفهمی که زن خرج داره. 

 

امروز بعد از خرید هم رفتیم تو خیابونای اطراف تاتر شهر تمرین عکاسی کردم. استاد عکاسیم دیروز گفت باید عکسهایی بگیرید که تصویر سوژه واضح باشه و تصویر پشت مات باشه. هرچی دیافراگم تنظیم کردم دیدم نمیشه. تصویر کلا واضحه. بعد به همسرم گفتم با همین تنظیم از من عکس بگیر اون عادت داره همیشه دوربین میاره تو صورت آدم عکس میگیره اینبار این کارش جواب داد و صورت من واضح افتاد برگ درختان پشت سرم مات شد. 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.