زندگی من
زندگی من

زندگی من

امان از … بلاگ

صبح رفتیم دکتر اولین بار بود که همسرم هم با من اومد داخل مطب دکتر . همسرم راجع به من با دکتر صحبت کرد دکترم گفت باید حتما هردو پیش مشاور برید نسخه نوشت که به مشاور مراجعه شود. بعد هم گفت دوباره باید از گلوت نمونه برداری بشه که خیلی میترسم  . بعد هم گفت دوکیلو وزن کم کردم پرسید چیکار کردم گفتم شام دیگه سالاد میخورم باشگاه هم میرم. گفت ناهار و صبحانه ات هم کم کن و غذای کم چربی بخور. 

نمیدونم شایدم دوکیلو رو امروز  صبح کم کردم هنوزم تو شوکم یه وبلاگ قدیمی داشتم دوباره اون وبسایت همه وبلاگهارو منهدم کرد نمی دونم چی بگم . 

بعد از مطب همسرم گفت بریم یه چیزی بخوریم ولی گفتم دیگه نمیرسم برم دنبال بچه ها . رفتم  مهد کودک قبلش برای بچه ها یه هدیه خریدم جعبه اسباب بازی برای همسرم هم یه بطری مخصوص چایی خریدم خیلی با نمکه . من هدیه خریدن رو خیلی دوست دارم و البته هدیه گرفتن رو.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.