زندگی من
زندگی من

زندگی من

آدمهای بد مثل کود هستند برای گیاه


زنِ توانمند در مقابل سختی ها جا نمیزند ، بلکه مقاومت خود را بالاتر میبرد ، زنِ توانمند وقتی دنیا به کامش پیش نمیرود ، وقتی انتظاراتش بر آورده نمیشود ، وقتی با مسایل پیش بینی نشده روبرو میشود ، تمام نمیشود ، بیشتر میشود ، بزرگتر میشود ، قَدَر تر میشود .


یادم میاید که خانمِ خیلی خوش برخورد و حرفه ای آرایشگر برایم از داستانِ خودش گفت که چطور وقتی شخصی در موقعیت بالاتری در آن آرایشگاه با ایشان با تحقیر برخورد کرده بود ، پس از چند روز ناراحتی و در خود بودن ، تصمیم گرفت شروع به یادگیری حرفه ای آرایشگری بکند و با مدیرش مطرح کرد و امروز موقعیت بالاتری برای خود ساخته و به من میگفت که " بعضی موقع ها آدم های بد ، سبب خیر میشوند برای آدمِ نیک . "

که خوانده بودم " آدم های بد مانند کود هستند برای گیاه , شاید بعضی آدمها کود هستند ، بعضی گیاه.


به خودت نگاه کن و بگو :

من نه آنَم که زبونی کِشَم از چرخِ فلک

چرخ بَر هم زَنَم ار غیر مرادم گردد

شاید این خانم در ظاهر قضیه بد هست ولی برای رشد من وارد زندگیم شده اومده به من بگه لیلا بلند شو بزن بیرون از خونه خودتو کشف کن نباید بشینی ته خونه انتظار عشق را بکشی. 

نظرات 4 + ارسال نظر
مهسا سه‌شنبه 26 دی 1396 ساعت 17:13

شوخی جنسی می‌دونی مثل چی
مثلاً من یادم میاد اسپری ور می داشتم میگفتم من مرد هستم اونوقت شوهرم فرار میکرد جیغ می‌زدیم میخندیدیم
یا هر بار که هویج می‌یورد خونه ما خنده بود یکی یکی در میوردیم مقایسه میکردیم میخندیدیم
اونی که از همه بد شکل تر بود می‌گفتیم اینه
کلی خاطره اینجوری دارم

مرسی عزیز

لیلی سه‌شنبه 26 دی 1396 ساعت 13:03

عزیزم باید جوری باشی که اون دغدغه از دست دادن تو داشته باشه
توی خونه باهاش شوخی جنسی کن
بزار ببینه از تو بهتر برای اون پیدا نمیشه

ممنونم عزیزم به نکته خوبی اشاره کردی همه سعیمو میکنم

لیلی سه‌شنبه 26 دی 1396 ساعت 11:03

یه دختر بود توی دانشگامون مانتویی ولی موهاش تو بود
بنده خدا به عینک ته استکانی ه‍م میزد
خونشون نازی اباد بود
جلوی من با یه پسر دوست شد ولی پسره بخاطر وضعیتش ولش کرد
ما از فردا دیدیم این رفته لنز گرفته اقا موهاشو دراوردن چجوری
کفش پاشنه بلند خندهای پسر جذب کن سر هفته نشد که یک خواستگار خوب پیدا کرد و باهاش ازدواج کرد

باید به مردا گفت ما زنا خئییییییییلی خوبم بلدیم دلببریم دوست داریم صلح امیز باشه خخخخ

عالی بود ممنونم عزیزم

لیلی سه‌شنبه 26 دی 1396 ساعت 10:46

اگر پاشون شکوندی باز اومدن
ایندفعه پای همسرتون بشکونم
همسرت روی بچه ها حساسند؟
مثلاً روی نظافتشون غذاشون مشقاشون یا حتی بازی با بچه ها
یه مدت با بچه ها باش بعد ولشون کن بزار بگن به باباشون مامان دیگه مواظب ما نیست و تو هم اینو نشون بدی که همسرت هم مواظب تو نیست همسرت که خدا رو شکر گفتی پول نداره مجبوره برای رضایت تو این کارو نکنه اگر بچه ها پیشش عزیزن
برو کلاس رقص
برو کلاس اواز
اونجا دوستای جدید پیدا می‌کنی میبینی نباید به ادمی که متعهد نیست سفت بچسبی
اونجا اعتماد به نفس پیدا می‌کنی برای اینکه جدا بشی
برو به هیکلت برس چند دفعه که مردم از هیکلت از صدات از رقصت از شغلت تعریف کردن اونوقت میگی چرا باید با مردی زندگی کنم که اینایی منو نمی‌بینه و می‌ره با زنای دیگه خودت طلاق میگیری
اصلا کسر شانت میشه زندگی با همچین ادمی
غذاهای خوب بخور
لباسهای خوشگل خوشگل بپوش
به یک جایی برس که شوهرت تمنای تو رو بکنه ولی تو پ...... حسابش نکنی خخخخ و ازش جدا شی خیلی راحت بدون هیچ دقدقه ای
به بچه هاتم میتونی بگی من نمی‌دونستم این خیانت کار

ممنونم از ظاهرم ایرادی نمیگیره همیشه میگه تو اصلا بهت نمیخوره دوتا بچه به دنیا آوردی . فقط میگه ”اینا موقتی میان تو زندگیم ، دخترایی هستند که میان التماس میکنند منم دلم براشون میسوزه . ” منم گفتم خیلی از مرداهم میان التماس میکنن منم برم دل بسوزونم ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.