زندگی من
زندگی من

زندگی من

چرا دوست دارم شاغل بشم؟

ساعت نه صبح زنگ زدم اون شرکته که ستارخان هست گفت ما هستیم . منم گفتم اگه اینا رفتن سرکار پس منم میتونم برای  مصاحبه برم. ماشینم تو کوچه پارک کرده بودم دیدم زیر برف دفن شده اسنپ هم نبود دیدم بی آرتی ها هستن  سوار بی آرتی شدم رفتم تا صادقیه از اونجا سوار تاکسی شدم تا بعد از برق آلستوم. خیابونا خلوت بود . رسیدم به شرکت یه فرم پر کردم کلی سوال جواب دادم.

جالبه همه مصاحبه هایی که تاحالا رفتم می پرسن چرا دوست دارید بیایید سرکار  منم میگم میخوام استقلال مالی داشته باشم و تو اجتماع باشم.

ولی یه دلیل دیگه هم که به کسی نمیگم اینه که من دیگه چشمم ترسیده میدونم هیچ امنیتی ندارم . هرلحظه ممکنه کسی  بیاد زندگیمو نابود کنه . من باید برای خودم یه منبع درآمد داشته باشم. 

گفت چرا با این سابقه کاری دنبال کار مربوط به رشته تون نمیگردین. گفتم برای رشته محیط زیست هیچ شغلی در ایران تعریف نشده حتی شهرداری و ادارات محیط زیست هم فارغ التحصیلان اقتصاد و علوم اجتماعی و هر رشته بی ربطی رو به ما ترجیح میدن.

منم نمی تونم تا کی باید بشینم تو خونه دنبال کار مرتبط با رشته ام بگردم.

بعدش گفت ما با چند نفر دیگه هم قرار مصاحبه داشتیم ولی هیچکدوم امروز نیومدن اینکه شما امروز تو این هوا اومدین خیلی برای ما مهمه . دیگه گفتن تماس میگیرن.

برگشت هم یجوری به بدبختی تاکسی پیدا کردم فقط خوبیش اینه که مسیرش خوبه برای من.

نظرات 1 + ارسال نظر
ستاره دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت 10:30 http://www.setarehsahari.blogsky.com

عزیزم من یه مدته که خواننده ی وبلاگ شما هستم.... با تمام وجود دعا می کنم هر چه زودتر بهترین کار ممکنی که دوستش دارید رو به دست بیارید و روزهای خیلی روشنی رو پیش رو داشته باشید..... میتونم حس کنم چه روزهای سختی رو می گذرونید، اما خیلی خوشحالم که انقدر با اراده و قوی هستید....انشالله به کمک خدا از پس همه ی مشکلات بر میاید....

ممنون دوست عزیز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.