زندگی من
زندگی من

زندگی من

رگبار

وای الان رگبار بهاری اومد خداروشکر

 تا الان داشتم برای دخترم سوال ریاضی طرح میکردم حدود هفتاد تایی شد. حالا داره گریه میکنه میگه من اینارو نمی نویسم.  حالا هم رفته دوچرخه سواری؟؟؟!!!!


مثل اینکه تو مجتمع کوروش نمایش فیلم به وقت شام رو اجرا کرده بودن ادای داعشیهارو در آورده بودن مردم ترسیده بودن . واقعا خجالت آوره . از فیلمهای حاتمی کیا خوشم نمیاد چرا به زور میخوان علایق خودشونو تو حلق دیگران کنند؟

میدونی زندگی هم مثل همین رگبار میمونه باید از لحظات خوش نهایت استفاده رو کرد از سختیها نترسید . 

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran چهارشنبه 26 اردیبهشت 1397 ساعت 21:59 http://haftaflakblue.blogsky.com/

دقیقاااا،..باید از لحظه های خوش استفاده کردو شاکر بود،الهی شکرت

مرسی باران خانم عزیز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.