زندگی من
زندگی من

زندگی من

توفانها


تندبادهایی که به شما ضربه می زنند،‌ دشمنان واقعی نیستند،‌ بلکه به شما کمک می کنند تا کامل شوید. به نظر می رسد شما را ریشه کن می کنند، اما با جنگیدن با آنهاست که ریشه های شما قوی تر می شود. درختی  را در نظر بگیرید. می توانید درخت را به درون اتاق بیاورید و به نوعی از آن حفاظت کنید که باد دیگر به آن نرسد. وقتی توفانها بیرون از خانه می وزند، ‌درخت شما در معرض خطر قرار ندارد، ‌اما دیگر چالشی در میان نخواهد بود و همه چیز حفاظت شده است. می توانید درخت را در اتاقی گرم قرار دهید، اما پس از مدتی برگهای آن رنگ می بازند و دیگر سبز نخواهند بود. چیزی در عمق درون درخت می میرد؛ زیرا این چالش و مبارزه است که زندگی را شکل می دهد.

 شما ریشه های تان را به عمق بیشتری می فرستید تا توفانها به آنها نرسد و آنها را نابود نکند. خورشید بسیار سوزان است و به نظر می رسد برگهای درختان را می سوزانند، ‌اما درختان آب بیشتری می مکند تا خود را در برابر حرارت خورشید محافظت کنند و در نتیجه، سبزتر و سبزتر می شوند. درخت با مبارزه با نیروهای طبیعت،‌ به روحیه خاصی می رسد و روح، فقط با مبارزه است که رشد می کند. اگر همه چیز بسیار ساده و راحت باشد، پژمرده و ناتوان می شوید. بارها و بارها از هم می پاشید؛ ‌زیرا وقتی همه چیز آسان باشد، ‌دیگر نیازی به کمال نیست و مثل کودکی نازپرورده می شوید. وقتی مشکلی پیش می آید، با شهامت با آن برخورد کنید.

نظرات 2 + ارسال نظر
مجروح سوم چهارشنبه 9 خرداد 1397 ساعت 15:15

دعا و توسل و قایل به نقش برای خداوند در زندگی امری بسیار نیکوست اما این طور نباید باشد که اول هر رفتاری خواستیم داشته باشیم و بعد ژست طلبکارانه بگیریم و صبر از کف بدهیم.
گاهی اوقات باید زمان را قدر دانست و صبر کرد چرا که همانا خداوند با صابران است. ان الله مع الصابرین

[ بدون نام ] چهارشنبه 9 خرداد 1397 ساعت 10:15

اون انگشتر و با اون سنگ که گفتم بگیر
و تا میتونی دعای گنج العرش رو بخون خیلی کمکت میکنه
خدا رو فراموش نکن
پایان شب سیه سپید است....

ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.