زندگی من
زندگی من

زندگی من

منبع عشق درونی

من از اسمی که رو بچه هام گذاشتم زیاد خوشم نمیاد.

اصولا همیشه تو زندگیم کوتاه میومدم یادمه سوار ماشین بابا که میشدیم آبجی و داداش باید کنار پنجره مینشستند من همیشه کوتاه میومدم میگفتم دعوا نکنید من وسط میشینم.

موقع انتخاب اسم برای بچه هام هم دل همه رو به دست آوردم جز خودم . یکی نذر داشت یکی از این اسمها خوشش نمیومد یکی عاشق فلان اسم بود و … 

الانم تو دلم بعضی وقتا دخترم رو السانا صدا میکنم پسرم رو هم سامی صدا میکنم . مسئله مهمی هم نبوده برام.

همیشه انقدر سرشار بودم که حس میکردم من باید دست بقیه رو بگیرم من باید به همه کمک کنم. تو دوستیهام هم همینطور.

میگن دوستی به دو صورت است:

یکی دوستی که شما در آن نیازمند و گدا هستید و محتاج که شما را به خاطر تنهاییتان کمک کنند.. نوع دیگر دوستی کیفیتی کاملا متفاوت دارد. 

این نوع دوستی به خاطر نیاز نیست بلکه به خاطر این است که شما به قدری پر و غنی هستید که می خواهید با شخصی دیگر شریک شوید و علت این شراکت و سهیم شدن، نوع جدیدی شادی و سرور وارد زندگی و وجود شما می کند که هرگز قبلا 

تجربه اش نکرده اید، چرا که همیشه در حال گدایی بوده اید.


وقتی شما کیفیتی را شریک می شوید، دیگر به دنبال وابستگی به کسی نیستید. 

بلکه با هستی و تغییرات زندگی جریان می یابید.


خیلی ساده است، چون شما پر و غنی هستید 

می خواهید با دیگران شریک شوید و هر کس به شما نزدیک شود شما او را سهیم می کنید و این شراکت خود علت سرور و حال خوش است.

هر وقت به این شکل بودم حالم خوب بود هروقت نیازمند بودم حالم خیلی خیلی بد بود .

امیدوارم دوباره  بتونم اون انرژی همیشگیم رو به دست بیارم .میدونم درون خودمه همیشه فقط خودم حال خودم رو خوب کردم. نه یه عامل بیرونی.

نظرات 2 + ارسال نظر
کیان سه‌شنبه 5 تیر 1397 ساعت 10:12

الا بذکر الله تطمئن القلوب

beny20 دوشنبه 4 تیر 1397 ساعت 18:23 http://beny20.blogsky.com

سام اسم قشنگیه ،
و بعد اینکه خب همشم بخوای از خودت بگذری بخاطر بقیه ،
این به نظرم درست نیس ، و احساس خستگی میاره √

ممنون
آره بعضی روزها خسته میشم ولی بعد دوباره بتونم انرژی کسب کنم برمیگردم به همون حالت

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.