زندگی من
زندگی من

زندگی من

روحیه زرنگی و دلالی مردم ما

دیشب انقدر. من حرص خوردم . یه خانومی جدیدا وارد کلاس عکاسیمون شده دوجلسه هست اینقدر سوال میپرسه که ما هیچی نتونستیم جلو بریم. قبلا عکاسی رو میگه تو دوره های بلند مدت یاد گرفته ولی دست به دوربینش نزده. حتی سلف تایمر هم که بچه شش ساله بلده ایشون بلد نیست. 

من گفتم تو تابحال یه عکس معمولی هم با دوربینت نگرفتی.

  این خانوم روحیه دلال مابانه داره و احساس زرنگی . از اون آدماست که وقت دیگران براش مهم نیست و  خودخواهه . از خصوصیات زشت مردم ایران. با این خصوصیات میتونه تو بازار ایران کسب و کار عکاسی راه بندازه ولی بعد یه مدت همه میفهمن هیچی بلد نیست فقط از خودش تعریف میکنه. ایشون کلاس دلالی رفته عکاسی نرفته یه جزوه عکاسی از نت گرفته خونده داره با لغتهای نامفهوم اون جزوه  همه رو گول میزنه که من عکاسی خوندم اسم تکنیک پنینگ میاره ولی سوتی میده میفهمیم اصلا نمی دونه این تکنیک چیه. 

میخوام به استاد بگم اگه وضع اینجوریه من نیام چون فقط سوالای مذخرفه خانومه درباره دوربین نیکون رو باید بشنویم ماهم میخواییم دوربین کنون بخریم. بعد هم من برای این دوساعت که اینجام سه خانواده رو درگیر کردم که بچه های منو بگیرند . این دوساعت برام خیلی با ارزشه. 

بعد اومدم خونه هول هولکی شام خوردیم بچه هارو بردیم خونه مامانم  گوشیم رو از آبجیم تحویل گرفتم ولی هنوز سیم کارت داخلش نذاشتم چون سیمکارتم میکرو هست باید نانو بشه . امروز میرم درستش میکنم. 

داشتیم برمیگشتیم دیدم پسرم دوباره تبش رفت بالا داروهاشم خورده بود این بیماری  ویروسی اینجوریه دائم تبش پایین و بالا میره . 

میخواستیم برش گردونیم خونه گریه کرد گفت نمیام منم به مامانم گفتم چیزی شد خبر بده ما فردا میایم دنبالشون .

سفرمون هم کنسل کردیم  بخاطر مریض شدن بچه ها حتما خیریتی هست . 

خودمم سعی کردم از پسرم سرماخوردگی رو بگیرم  تا بفهمم مشکلش چیه  الان هم گلوم میسوزه هم دل پیچه شدید دارم . یه لیوان آویشن دم کردم خوردم دل و روده ام آروم گرفت یکذره الان بهترم . باید برای پسرم هم درست کنم .