بانویی که دنبال شغل میگردد


دیروز رفتم جایی که پارسال تابستان به من گفته بودند بیام برای کار ولی من نتونستم برم چون فرزندم مهدکودک قبول نکرده بود . الان که دیگه مهد کودک قبول میکنه گفتم برم یه سر بزنم ببینم هنوز نیرو میگیرند . گفتند ما چون ارگان دولتی هستیم
شرط سنی داریم نمی تونیم سی پنج ساله ها رو استخدام کنیم . یعنی سی و چهار ساله ها رو میتونستند استخدام کنند. گفتم من اصلا بیمه نمی خوام بیمه همسرم هستم اونم گفت اصلا نمیشه.
انرژیم شدیدا تحلیل رفت گفتم اینم شغلی که بخاطر بچه ام از دست دادم حالا بزرگ میشه میگه چیکار کردی برای من. البته اون حرف زدنش کامل بشه هر چی میخواد به من بگه من فقط خداروشکر میکنم. قدر پدرومادرمون رو بدونیم خیلی از خود گذشتگی کردن تا ماها بزرگ شدیم.
البته شب که تو اخبار رئیس انجمن ارگانیک داشت صحبت میکرد یهویی دلم برای شغل قبلیم تنگ شد منم عضو یک انجمن بودم اکثرا هم داوطلبانه از جیب خودمون میذاشتیم تا کار کنیم درآمدی نداشت برای ما ولی لذت حمایت از حیوانات و محیط زیست وصف نشدنیه . احتمالا من به همون کار برمیگردم قبلا تحت تاثیر جامعه و اطرافیان که میگفتند برو دنبال یه شغل نون و آب دار از این کار کناره گیری کردم ولی هرچی تلاش کردم نشد رشته تحصیلی ماهمینه تهش فقط خوبیش اینه که شغلمون تفریحیه یعنی با طبیعت سروکار داریم تورهای طبیعت گردی برگذار میکنیم همیشه حالمون خوبه .