عاشق باش
نه عاشق شخصی معین، فقط عاشق باش.
بگذار عشق کیفیت وجود تو باشد، نه فقط رابطه تو با شخصی معین، زیرا هرگاه عشق به رابطه تبدیل شود، تنها یک نفر را در بر می گیرد نه کل عالم را. معامله ای بس خطرناک است برگزیدن یک نفر و مستثنی کردن کل عالم، در جایی که کل عالم متعلق به توست و تو متعلق به آن.
کل عالم پیوسته عشقش را بر تو جاری می سازد و پاسخ ندادن به آن بسی ناسپاسی است.
عاشق خورشید باش!
عاشق ماه، ستارگان، درختان، کوهها، انسانها، حیوانها. فقط یک عاشق باش
و بگذار کل، معشوق تو باشد.
این همان چیزی است که تو را دیندار می کند. آنگاه که عشق تو در همه فضا گسترده شود و هیچ حد و مرزی نشناسد، آنگاه که هیچ چیز نتواند عشق را محدود سازد، آنگاه که عشق تو بر هیچ چیزی متمرکز نیست و فقط حالتی از بودن است، آنگاه #عشق_عبادت_است_مراقبه_است. و آنگاه عشق رهایی بخش است.
#اشو
بهترین راه برای خوشحال ماندن، هیچ توقعی از هیچ کس نداشتن است.
هیچ توقعی...
صبح از شدت نا امیدی و افسردگی دلم نمیخواست از رو تخت خواب بلند شم . حتی نمیخواستم پسرم ببرم مهدکودک کاری که اینهمه براش دارم زحمت میکشم تا اون خوب بشه .ولی یهو بخودم اومدم گفتم این همون چیزیه که بهانه میده دست همه که اینو ولش کنید افسرده هست بذارید بحال خودش باشه این همون چیزیه که بهانه ای میشه برای …
من نباید منتظر باشم تا یکی به من انرژی بده حالم خوب بشه باید خودم حال خودمو خوب کنم.
رفتم بیرون بارون نم نمی میومد چرخ ماشین هم پنچر بود باید میبردم پنچر گیری البته من هر روز پسرم رو پیاده میبرم چون رفتن بالای پل عابر یه تمرین کاردرمانی حسی براش میشه .گذاشتمش مهد کودک زیر بارون قدم زدم و کلی فکر کردم چطوری گذاشتم کار به اینجا برسه چرا اینقدر نا امید شده بودم که ول کردم همه چیز رو . پیش کدوم مشاور برم کی میتونه به من کمک کنه حالم دوباره خوب بشه دوباره پر انرژی بشم .
این متن خوب رو خوندم اینجا هم می نویسم که بدونم فقط عشق نجات بخشه عشق نه به اون معنی که رابطه ای پنهانی با فردی برقرار کنیم عشق به اون معنیست که رابطه ای با جهان هستی پیدا کنیم هر اتفاقی در زندگی می افتد را بپذیریم وراهی برایش پیدا کنیم همه را دوست داشته باشیم عاشق زندگی باشیم.
لوئیز هی میگه:
خانه تان را با عشق برکت دهید.
در هر کنج آن عشق بکارید تا خانه ای گرم؛ عاشقانه و آرام داشته باشید و همواره در آشتی و آرامش به سر ببرید.
- تصمیم بگیرید این باور را همیشه در سر بپرورانید که همه مفید هستند و هر جا قدم می گذارید، کسانی آمادگی کمک به شما را دارند.
- مهم نیست مردم چه می گویند و چه می کنند، بلکه مهم این است که شما چه واکنشی نشان می دهید و چه باوری درمورد خود دارید.
آخر و عاقبت همه عشق ها شکست و ناکامیه. این یکی از قوانین طبیعته استثنا هم نداره. فقط مزه کوچیکی رو به ما می چشانند و عشق محو میشود حالا هرچندبار که میخوای عاشق شو آخر همه عشق ها سردی و بی احساسیه. هرچندبار میخواهی طلاق بگیر و ازدواج کن . هرچقدر میخوای وابسته شو ، خودتو برای طرف مقابلت به آب و آتش بزن بازهم اونی که باید بره میره . شاید جسمش کنار تو باشه قلبش جای دیگریست .
بخاطر آن همین عارف بزرگ میگه پرپرواز همدیگرو نچینید . اگه بچینیم اون فکر میکنه چه چیزی رو از دست داده حتی به فکر نابود کردن ما هم می افتد.
ولی وقتی آزاد باشه بعد از چند ماه دلش برای خودش تنگ میشه و برمیگرده.
بعضیهام هستن که سالهای سال جلوی دیگران نقش عاشقان دلخسته رو بازی میکنند ولی اونها هم یروز خسته میشن.
مثل من که سالهای ساله برای پدرو مادرم نقش بازی می کنم که زندگیم پر از عشقه تا نگران من نباشند.
این قانون طبیعته عیب از من و شما نیست . عشق به یک انسان دیگر تاریخ مصرف دارد.
متن زیر رو بخوانید از وبلاک یکی از دوستان بلاگ اسکایم پیدا کردم عالیه:
”از حکیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت بستگی و اسارت تو در غیر تا قدر خود بدانی و به خانه خود بازگردی و دیگر از خانه خروج نکنی و هرزه گی ننمائی و به دزدی نروی. عشق عذاب خود نشناسی و کفران وجود خویشتن است. آدمی تا خدارا در خود نیافته عاشق است و آنگاه معشوق است.”
این درد، همان دردی است که پرنده هنگام بیرون آمدن از تخم احساس میکند.
این درد، همان دردی است که پرنده آنگاه که بکوشد برای نخستین بار پرواز کند، احساس خواهد کرد.
ترس از ناشناخته، وترک ایمنی آشنا، ناامنی ناشناخته، غیرقابل پیش بینی بودن ناشناخته، هراسی عظیم را سبب میشود.
اما شما بدون عبور از درون درد، نمیتوانید سرمستی داشته باشید.
طلا اگر بخواهد سره شود، ناگزیر است از میان آتش بگذرد.
عشق آتش است.
این به سبب درد عشق است که میلیونها نفر یک زندگی بی عشق را میزیند.
آنان نیز رنج میبرند، و رنج بردن عشق خالق است؛
شما رابه سطوح عالی ترِ خودآگاهی میبرد.
رنج بردن بدون عشق به طور کامل یک اتلاف است،
شما را به هیچ جایی دلالت نمیکند.
شما را در همان دور باطل در حرکت نگاه میدارد.
انسان امروزی در یک سلول تاریک زندگی میکند؛
سلولی که خود شیفته است.
خودشیفتگی بزرگترین دلمشغولی ذهن مدرن است.
انسان مجبور است به درون عشق برود.
این نخستین گام به سوی خداوند است.
از کنارش نمی توان گذشت.
آنان که میکوشند گام عشق را دور بزنند،
هرگز به خداوند نخواهند رسید.
این گام به طور مطلق ضروری است.
درد. میکشم و میترسم مثل کسیکه وسط اقیانوسی ناشناخته روی یک قایق ، تنها و بی کس و سرگردان است.
آیا این همان درد عشق است؟؟
کودکانی که در خردسالی مادرانی داشته اند که به لحاظ عاطفی بی توجه بوده و یا با خشونت با آنها برخورد کرده اند در بزرگسالی به افرادی به عنوان شریک عاطفی وابسته می شوند که نسبت به نیازهای آنها بی تفاوت بوده و حتی انها را مورد خشونت قرار
میدهند...
به عبارتی مفهوم محبت برای آنها با خشونت و بی تفاوتی تلفیق می شود،از نظر آنها ؛ کسی مرا دوست دارد که به من بی توجه است.... کسی مرا دوست دارد که کنترلگر است... کسی مرا دوست دارد که ...
رفتار امروز ما با فرزندانمان تعیین کننده ی انتخاب های بعدی آنها به عنوان شریک عاطفی است
اگر انتظار داریم فرزندمان در آینده رابطه ایی سالم و انسانی انتخاب کند باید امروز با او رابطه ایی انسانی و سالم برقرار کنیم.
منم همیشه فکر میکردم معنی عشق همان بی تفاوتیه همان کنترل کردن است.