-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 فروردین 1397 22:53
یه تحقیقی میخوندم که نوشته بود یه گروه محقق سوئدی ثابت کردن استفاده از پتوهای سنگین موقع خواب، روی کیفیت خواب و درمان بیخوابی تاثیر خیلی زیادی داره... استفاده از پتوی سنگین علاوه بر اینکه باعث ایجاد احساس امنیت و حمایت و کم شدن حرکت در حین خواب میشه، فشار ناشی از سنگینی پتو سطح هورمون "کورتیزول" یا همون...
-
یک شروع دوباره
سهشنبه 14 فروردین 1397 00:23
با نت گوشی زیاد نمیشه آپ کرد . من نمیدونستم چقدر مصرف اینترنتمون زیاده وقتی میام سفر میفهمم. نمیدونم شایدم تعرفه وایفای با همراه اول فرق داره . ما تصمیم گرفتیم تمام اتفاقات سال ۹۶ تو همون سال بمونه. سال ۹۷ یه شروع دوباره بشه برامون. با نو شدن سال اگه «حول حالنای »اصلی تو وجودمون اتفاق نیفته گفتن این جمله به تنهایی...
-
سفر
شنبه 11 فروردین 1397 00:32
بالاخره داریم میریم سفر دقیقا بعد از هشت ماه که از آخرین سفرمون گذشته . یعنی این به هفته میخوام از بودنم کنار دریا نهایت لذت را ببرم. عاشق دریا هستم. امروزم رفتیم دریاچه خلیج فارس قایق سواری وسط آب یه حس خوبی داشتم انگار آب تمام انرژیهای منفی آدم رو جذب میکنه. میدونم جاده شمال ترافیکه ولی زیباست امیدوارم به سلامت بریم...
-
❤️
پنجشنبه 9 فروردین 1397 19:34
❤️مردی با این نشانه ها هرگز به شما خیانت نمی کند❤️ ❣️1. او سپاسگزار شماست اگر همسرتان شکرگزار شما باشد، نشان دهنده آن است که او از رابطه عاطفی خود رضایت و اعتماد به نفس کافی را دارد. ❣️2. او صادق است اگر همسرتان فرد صادقی است که تمام حرف هایش را با شما در میان می گذارد، از اعتماد خود به او شک نکنید. ❣️3. راز نگفته ای...
-
کاملا رها و عاشقانه
چهارشنبه 8 فروردین 1397 19:22
من نباید خودم را قربانی وضعیتم فرض کنم . باید با دوستام برم بیرون، درددل کنم، کمکشون کنم و ازشون کمک بخوام. وقتی همه درها رو به روی خودت ببندی میشه این که الان هستی .مطمئن هیچکس برای تو خونه حبس شدنت دلش برات نمیسوزه باید خودت برای خودت دل بسوزونی. با آدمهای زیادی دوست و در ارتباط باشی بالاخره یه راهی پیدا میشه که...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 3 فروردین 1397 10:09
بـــهار را ببین چگونه از خود میتــکانَد برگهای فرسوده را... تو هم جوانهای بزن؛ ســبز شـــو؛ بخند بـهـار ادامه لبخندهای تو خواهد بود...! دوستان بلاگ اسکای سال نومبارک. خیلی سرم شلوغ بودچند وقت بود نمیومدم اینجا الان کارهام سبک تر شده گفتم برم دوباره شروع کنم به نوشتن.
-
مادر
پنجشنبه 17 اسفند 1396 06:49
میگن خدا از طریق ما داره زندگی تو این دنیا رو که ساخته خودش هست تجربه میکنه. از طریق وجود من زندگی یه مادر رو تجربه میکنه. از طریق تو زندگی یک پدر رو تجربه میکنه و … پس فرقی نداره مخاطب ما در نهایت خداست. به هر طرف رو کنیم اوست. فرق ما به حیوانات این نیست که ما شاغلیم و اونا شاغل نیستن به لشکر مورچه نگاه کنید چقدر سخت...
-
بازنده بودن راحته
سهشنبه 8 اسفند 1396 17:56
همین حالا بروید سراغ کشوی داروها، هر چه قرص و کپسول میبینید بردارید بریزید کف دستتان و با یک لیوان آب بدهید بالا... یا یک جای خیلی بلند پیدا کنید و آب دهانتان را قورت بدهید و بپرید پایین و وسط راه هر چه خواستید جیغ بزنید... محکمِ محکم... بگذارید چهار نفر شما را ببینند که کوبیده میشوید به زمین.... اصلا زنگ بزنید به...
-
خداوند همه چیز را تحت کنترل دارد
سهشنبه 8 اسفند 1396 09:01
امروز دیدم چراغ بنزین روشن شده گفتم حالا شب آقایی میبره بنزین میزنه ولی دیدم چشمک زن شده گفتن نکنه ته کشیده باشه خلاصه دل و زدم به دریا و رفتم پمپ بنزین کاشانی دیدم خلوته خداروشکر. به اون آقاهه تو پمپ بنزین گفتم برام بنزین بزنه . بعد هم برگشتم خونه این موفقیت بزرگ رو به خودم تبریک گفتم برای خودم نسکافه درست کردم یکم...
-
خودمان را دوست داشته باشیم
دوشنبه 7 اسفند 1396 15:46
خیلی از ما مردم هستیم که از کسی که هستیم خوشمان نمی آید. ما بر اشتباهات و ضعف هایمان تمرکز می کنیم و از خود انتقاد می کنیم. آنوقت تعجب می کنیم که چرا خوشحال نیستیم زیرا ما درگیر یک جنگ درونی هستیم. باید دست از فوکوس روی اشتباهاتمان برداریم. زیرا نکته اینجاست که ما یک محصول نهایی نیستیم، خداوند هنوز دارد روی ما کار...
-
بانو جان
یکشنبه 6 اسفند 1396 17:09
بانو جان، مهم ترین لوازم آرایشت؛ اعتماد به نفس توست... مهم نیست ظاهر یک زن چه شکلی است...! وچگونه به نظر مى رسد، زمانی که او واقعا اعتماد به نفس کامل دارد، زمانیکه عاشق زندگی است، زیباست... بانو جان، خودت را برای خودت خرج کن ... هر از گاهی برای خودت شاخه گلی بخر لباسی که دوست داری بپوش با خودت قرارشام بگذار ؛ برای...
-
در پی کمال
یکشنبه 6 اسفند 1396 08:07
دیروز برای تولد بابا هدیه خریدم شب پیراهنی که خریدم رو پوشید عکسشو برام فرستاد. دیروز که برمیگشتم از خونه مامان و بابا ، مامان یه عالمه مواد غذایی بسته بندی شده گذاشت تو یک کیسه داد دستم گفت اینارو بذار تو فریزرت نمیخواد اینقدر کار خونه انجام بدی. بابا گفت پول لازم نداری؟ گفتم نه. دیروز آبجی با ایمو زنگ زد حال من و...
-
پنجشنبه بارانی
پنجشنبه 3 اسفند 1396 14:55
پنجشنبه خوبی بود . دیشب بچه هارو بردیم خونه مامان و بابام آخر شب برگشتیم خونه. صبح ساعت هشت با شقایق قرار داشتم بریم عکاسی. هفت و نیم بیدار شدم لباس پوشیدم همسرم هم بیدار کردم یه چایی خوردیم رفتیم پارک سر خیابان اباذر ، شقایق میگفت اونجا یه باغبون داره. رفتیم به باغبون گفتیم درختا رو هرس کنه ماهم عکس بگیریم. بعد رفتیم...
-
بدجوری دلم سفر میخواد
چهارشنبه 2 اسفند 1396 06:44
همسرم دیروز گفت چرا بنزین ماشین نصف شده من تازه بنزین زده بودم. گفتم نمیدونم. گفت راستشو بگو کجا رفتی گفتم هیچ جا. تو ذهنم بود که برای عکاسی برم دربند یا درکه ولی نرفتم . چون دوشنبه صبح قرار بود برام سشوار و چرخ خیاطی که سفارش داده بودم رو بیارن بخاطر همین بیخیال شدم نرفتم. گفت اگه میرفتی که بعدش بهت میگفتم از همون ور...
-
اتیسم آخر دنیا نیست
دوشنبه 30 بهمن 1396 14:21
امروز مهد کودک میخواستن فسقلیهاروببرن سرزمین عجایب. پسر من خیلی از جاهای بازی میترسه ولی من فرستادم با مهد کودک بره. ولی تمام مدت دلم داشت مثل سیر و سرکه میجوشید میگفتم نکنه اونجا بترسه و قایم بشه ولی وقتی رفتم دنبالش مربیش گفت چندتا وسیله سوار شد فقط چرخشیها رو سوار نشد خوشحال شدم. با ما اگه بود همونا هم سوار نمیشد....
-
با خدا همه چیز ممکن است
یکشنبه 29 بهمن 1396 12:53
توکل یعنی اینکه اگر گاهى وقتها میبینی همه چیز در زندگیت داره از هم میپاشه، به این درک رسیده باشی که در واقع هر چیزی داره سر جاى درستش قرار میگیره فقط باید کمی صبر داشته باشی امروز همسرم گفت اون دوستش به زودی درسش تمام میشه خانم دکتر میشه و با بچه های اتیسم هم کار کرده . بخاطر همین با هم تواین مدت چت میکردن. گفت...
-
ایمان به قدرت خدا
شنبه 28 بهمن 1396 23:08
به محض اینکه ایمان بیاورید که جز خدا قدرت دیگری وجود ندارد هر چه که شر می نماید از جهانتان رخت بر خواهد بست. اگر قدرت شر را از چنگش بربایید دیگر قدرتی نخواهد داشت تا بتواند آزار برساند. اگر از بی پولی از تنهایی از هر سایه ترسی نترسید وبا آن رو به رو شوید. آنها قدرتشان را از دست خواهند داد وشما پیروز بیرون خواهید آمد....
-
خودم در چند سال آینده
جمعه 27 بهمن 1396 08:44
میدونی خودم رو تو آینده چجوری تصور میکنم یه زن خیلی قوی از لحاظ روحی. شاید مدیر یک موسسه هنری، که سختیهای زیادی تو زندگیش کشیده . همه که مثل هم نیستند یکی تو بیست و دوسالگی فارغ التحصیل میشه یکسال بعد هم کار پیدا میکنه یکی دیگه بیست و دو سالگی فارغ التحصیل میشه بیست سال بعد شغل دلخواهش را پیدا میکند. هیچوقت برای شروع...
-
عشق ازما محافظت میکند
پنجشنبه 26 بهمن 1396 17:57
دیروز صبح داشت میرفت گفت امروز دیر میام خونه گفتم روز ولنتاینه گفت میدونم. بچه ها را بردم رسوندم بعد رفتم ورزش بعد هم خرید. هدیه برای همسری و دوتا هدیه برای کوچولوها. خونه رو جمه و جور کردم ساعت یه ربع به پنج صدای چرخیدن کلید تو در اومد اصلا باورم نمیشد . زود اومده بود کلی هم هدیه برامون خریده بود. شب کلی به خودم...
-
روز پر از خدا
چهارشنبه 25 بهمن 1396 09:26
دیشب که آسمون تا صبح میبارید منم داشتم گریه میکردم . صبح که بلند شدم احساس کردم گره تیروییدیم بزرگتر شده احساس خفگی داشتم . از اینکه اینقدر غصه میخورم ناراحتم . به خودم گفتم من باید زنده بمونم . افراد خانواده ام به من نیاز دارند. این دو تا بچه بدون من خیلی شدید ضربه میخورند. من دارم خودم رو میکشم بخاطر چیزی که اتفاق...
-
منم میتونم
سهشنبه 24 بهمن 1396 13:32
تو این دستگیریهای دو روز گذشته فعالان محیط زیست یه چیزی فهمیدم. کاوه مدنی، هومن جوکار، سام رجبی و … رو به دلایل نامعلوم دستگیر کردن ولی تو گروههای تلگرامی به دلیل تشابه اسم کوچک همسرم که او هم از فعالان محیط زیست با یکی از دستگیر شده ها همه به اشتباه فکر کرده بودند ایشون دستگیر شده. من فهمیدم واقعا همسرم آدم مهمیه....
-
روز بارانی
دوشنبه 23 بهمن 1396 22:31
روز خیلی سختی روگذروندم ولی آخرش اوکی بودم. از صبح با گریه شروع شد . بچه ها رو بردم مدرسه و مهد. بعد رفتم طبقه بالا تو خونه تکونی کمک کردم . بعد اومدم خونه ام تقریبا از ساعت ده و نیم تا حدودای ساعت چهار و پنج هر از نیم ساعت گریه ام میگرفت. مثل ابرهای آسمون .به خودم گفتم این گریه چرا بند نمیاد. از نامردی دنیا زار میزدم...
-
زن عاشق
یکشنبه 22 بهمن 1396 07:21
بعد از چهار سال بی تفاوتی دوباره داریم کنار هم میخوابیم دوباره احساس میکنم به کسی تعلق دارم. نیمه شب دوباره خوابهای آشفته سراغم آمدند وقتی از خواب پریدم صدای خروپفت رو شنیدم تو بغلت آروم خوابم برد. دیشبم که موقع شامکلی از دوران مدرسه ات گفتی از دوران دانشگاهت احساس میکردم بهترین لحظه های زندگیمه تو داری برای من حرف...
-
موسیقی زندگی
شنبه 21 بهمن 1396 15:24
صبح رفتم مترو آزادی خط چهار سوار شدم برم انقلاب . یه کتابفروشی پیدا کردم به اسم نمایشگاه کودک تمام کتابها و بازیهای فکری که ما باید هرماه بخریم رو اونجا داره . چون کتابهای پسرم خیلی خیلی مخصوصه همه اش فکری و ذهنیه هر جایی نداره ولی اینجا داشت . بعد هم یه سر رفتم محل کار همسری برام کیک و چای آورد یکم حالم خوب شد. یکم...
-
حالت خوب باشه
جمعه 20 بهمن 1396 15:28
آدمهای زیادی تو زندگیمون اومدن که بهشون کمک میکرد. همچنین خانومهای زیادی ، کلا اخلاقش اینجوریه میخواد به همه کمک کنه ولی همه اون خانومهایی که یه مدت تو زندگیمون بودن و دائم زنگ میزدن ، بهشون اگه کمکی میکرد یا مثلا رایگان زبان انگلیسی بهشون یاد میداد، پایان نامه شون رو انجام میداد و غیره ولی بعدش به اونها میگفت یه قدم...
-
غم ها را دایورت کنیم
سهشنبه 17 بهمن 1396 08:17
میخواستم زانوی غم بغل بگیرم و همه چیز رو تیره و تار ببینم پرده ها رو بکشم اتاق تاریک کنم زار بزنم و به زمین و زمان لعنت بفرستم ولی یهو تصویر دنیا اومد جلوی چشمم که این حال خراب من براش اهمیتی نداره بقیه جاها همه دارن به زندگی ادامه میدن تو خیابونها مردم دارن عشق و حالشونو میکنن این حال خراب من برای کسی اهمیت نداره....
-
گلهای اعماق جنگل
دوشنبه 16 بهمن 1396 22:37
یه مطلبی خوندم نوشته بود بعضی گلها هستن که در اعماق جنگل می رویند . شاید هیچوقت هیچکسی آنها را نبیند ولی برای آن گلها مهم نیست بازدید کننده ای دارند یا نه آنها رشد میکنند و جنگل رازیبا و معطر می کنند. مهم نیست اگه کسی ارزشت را ندانست ، کسی نگاهت نکرد، کسی سراغت نیامد تو باید رشد کنی زیبا باشی و خوش برخورد و خوشحال....
-
داوطلب میشم
یکشنبه 15 بهمن 1396 05:58
یه برنامه ریزی برای خودم دارم. صبح ها که بچه رو گذاشتم مهد برم یه جا داوطلبانه کار کنم. فعلا جای زیادی به ذهنم نمیرسه برم سرای محله خانه سلامت و محیط زیست ببینم چی میشه. مشکل اینجاست که چون تو کشور ما اصولا همه افرادی که شاغل هستن هم در محل کارشون کار نمی کنند وقتی مراجعه کنی بگی میخوام کارهای داوطلبانه انجام بدم هم...
-
زندگی هرچه به تو داده را پس میگیرد
شنبه 14 بهمن 1396 09:36
زندگی تمام چیزهایی را که برایت مهم جلوه میدهد را یکی یکی از تو میگیرد. و تو با چنگ و دندان و زحمت یکی یکی آنها را بدست آوردی و به آنها میبالی. اما زندگی برای وابستگی های تو اصلا ارزشی قائل نیست. زندگی برای باورها و اعتقادات و تمناهای تو نقشه ای دارد. یا رها میکنی تمامی چیزهای این جهانی را یا زندگی کاری میکند تا خودت...
-
هستی به تو نیاز دارد
چهارشنبه 11 بهمن 1396 09:08
شاید اونا درست میگن من هنوز سیاهی روح آدمها رو ندیدم. دیروز یخورده غم انگیز بود باید ساعت ۶ شب میرفتم برای مصاحبه یه دفتر نشریه بود. اول اینکه از ساعت چهارو نیم راه افتادم رفتم مترو صادقیه سوار شدم ایستگاه شادمان خط عوض کردم خط چهار رو سوار شدم دروازه دولت پیاده شدم ساعت پنج و نیم بود دیدم همسرم هم همون قطار بود اونم...