زندگی من
زندگی من

زندگی من

توفانها


تندبادهایی که به شما ضربه می زنند،‌ دشمنان واقعی نیستند،‌ بلکه به شما کمک می کنند تا کامل شوید. به نظر می رسد شما را ریشه کن می کنند، اما با جنگیدن با آنهاست که ریشه های شما قوی تر می شود. درختی  را در نظر بگیرید. می توانید درخت را به درون اتاق بیاورید و به نوعی از آن حفاظت کنید که باد دیگر به آن نرسد. وقتی توفانها بیرون از خانه می وزند، ‌درخت شما در معرض خطر قرار ندارد، ‌اما دیگر چالشی در میان نخواهد بود و همه چیز حفاظت شده است. می توانید درخت را در اتاقی گرم قرار دهید، اما پس از مدتی برگهای آن رنگ می بازند و دیگر سبز نخواهند بود. چیزی در عمق درون درخت می میرد؛ زیرا این چالش و مبارزه است که زندگی را شکل می دهد.

 شما ریشه های تان را به عمق بیشتری می فرستید تا توفانها به آنها نرسد و آنها را نابود نکند. خورشید بسیار سوزان است و به نظر می رسد برگهای درختان را می سوزانند، ‌اما درختان آب بیشتری می مکند تا خود را در برابر حرارت خورشید محافظت کنند و در نتیجه، سبزتر و سبزتر می شوند. درخت با مبارزه با نیروهای طبیعت،‌ به روحیه خاصی می رسد و روح، فقط با مبارزه است که رشد می کند. اگر همه چیز بسیار ساده و راحت باشد، پژمرده و ناتوان می شوید. بارها و بارها از هم می پاشید؛ ‌زیرا وقتی همه چیز آسان باشد، ‌دیگر نیازی به کمال نیست و مثل کودکی نازپرورده می شوید. وقتی مشکلی پیش می آید، با شهامت با آن برخورد کنید.

مدرسه پسرونه

نوه ینفر که اسمش رو نمیبرم تو یکی از مدارس تهران ،(گویا نزدیک خونه ما هست این مدرسه  تو مرزدارانه) به دانش آموزان تجاوز کرده.

من قبلا نگران این بودم که پسرم نتونه مدرسه عادی بره. ولی الان میگم اگر هم نرفت لطف خداست  .با این مدارسشون بجز ناراحتی روحی چیزی برای بچه ها به ارمغان نمی آورند . اگر بچه اتیسم و آسپرگر هم باشه که دیگه سخت تر چون این بچه ها از غریبه ها خیلی میترسند به غریبه نه نمی گن و اتفاقی براشون بیفتد هم به والدینشون اطلاع نمیدن.


نمی دانم بیماری جنسی برخی از آدمها کی خوب میشه؟؟؟؟ اینا کی هستن چجوری شدن رئیس و مسئول ما؟؟؟؟ ما چرا خودمون و بچه هامون رو سپردیم به اینا؟؟؟

ولی بقول عارف معروف میگه گل نیلوفر آبی از وسط لجنزار رشد میکنه با اینکه ریشه هاش در لجنزاره ولی گلی زیبا و پاک سر از آنهمه لجن بیرون می آورد .الان ما هم وسط لجنزار هستیم بذار اونا لجن باشند ما باید گل  نیلوفر باشیم و شکوفا  شویم.

عاشقانه ها

دلم دوست داشتنی می خواهد انحصاری !

از آن ها که فقط سهم دل یک نفر باشی 

از آن دوست داشتن های من و تویی ...

از آن دوست داشتن های تو و منی 

از آن ها که وقتی صبح بلند می شوی عطر امنیت می دهد نه بوی از دست دادن ، از آن ها که با راه دور رنگ دوری نمی گیرد 

از آن قابل لمس ها ...

که می شود با یک استکان چای نوشید ،

که می شود در آغوشش کشید و شب خوابید 

که می شود هر روز لا به لای موها شانه اش کرد،

دلم یکی از آن ها می خواهد ...

و خدا کند از این دوست داشتن ها نصیب دل همه بشود !

حس حضور خدا

لذت بردن از زندگی بسیار خوب است.

 راز خوشبختی تعلق خاطر نیافتن در هر چیزی است. بوی گلها را لذت ببر اما خدا را در آن ببین. 

من آگاهی حواس پنجگانه را نگه داشته ام تا باشد که همیشه فقط درک و فکر خدارا در استفاده از آنها بکار گیرم. 

چشمان من ساخته شده اند تا زیبایی تورا همه جا مشاهده کنند. گوشهای من ساخته شده اند تا صدای همه جا حاضر تورا بشنوند. 

این وحدت با خداست لزومی نیست که به جنگل رفت تا اورا یافت بعد از مدتی یاد میگیریم که خدارا در غار قلب خود بیابیم و هرکجا برویم آگاهی سعادتبخش حضور خدا با ما خواهد بود.

اگر همسرم مرا در آغوش گرفت این موهبت خداست 

اگر پدر و مادرم به من توجه دارند این موهبت خداست

اگر دوستانم به یادم هستند موهبت خداست 

اگر فرزندانم دوستم دارند موهبت خداست 

حس حضور خدا همیشه کنارم هست.

مهر ناز

مهرناز  زندگیش از طرف‌ دیگران مورد تهدید قرار میگرفت دائما کسانی اورا تحت نظر داشتند تا زندگیش را نابود کنند.

ولی او با دشمنش نجنگید  زانوی غم بغل نگرفت  ناله نکرد او تصمیم خودش رو  گرفت و ارزش وجودش در این دنیا را پیدا کرد. با قرض گرفتن پول از یکی  از اقوامش دوره آرایشگری رو گذروند و از یه اتاق تو خونه خودش تصمیم به کار کردن  گرفت. 

این اتاق کم کم بزرگ و بزرگ تر شد تا تبدیل شد به یکی از بزرگترین سالن های آرایشگاه.  اینقدر گرم کارش بود که دیگه احساس بی ارزشی نمیکرد .

برای پسرهاش مغازه خرید ، دست مردم ناتوان را گرفت . هنوزم همه دوسش دارند با اینکه میانسال شده و کار را به شاگرداش سپرده هنوزم همه آرایشگاه اورا دوست دارند. 


همه ما خانومها یه آدم قدرتمند درونمون داریم که میتونه نجات بخش ما باشه. اون آدم قدرتمند درونمون رو اگه پیدا کنیم دیگه نیازمند این نیستیم حتما کسی دستمان را بگیرد تا موفق باشیم.