زندگی من
زندگی من

زندگی من

خودتو خوب بپوشون

دیشب  که از پنجره دونه های برف رو دیدم نشستم کنار پنجره شروع کردم به عکس گرفتن. درختها هر لحظه زیباتر میشد . انگار طبیعت داشت میگفت وقتی عشق باشه دیگه برام مهم نیست این شهر بر اساس قوانین فیزیک و شیمی  برف نباید ببینه. من میبارم.

قبلش تو خونه تاپ نازکی پوشیده بودم بازهم میگفتم گرمه. همونجوری میرفتم پنجره باز میکردم برف تماشا میکردم اصلا حس نمیکردم دمای هوا صفر درجه هست.

امروز  هم باید دوجا میرفتم مصاحبه برای کارم یکیش یه شرکت وارد کننده لوازم خودرو بود اون تو ستارخانه به خونمون نزدیکه گفت ساعت نه و نیم بیام. یکی دیگه اش هم شرکت تویوتا که تو پاسدارانه اونم گفت ساعت یازده بیام. 

حالا نمیدونم چیکار کنم مدرسه هم تعطیله بچه ها تو خونه هستن. بهتره بهشون زنگ بزنم برای روز دیگه قرارمصاحبه بذارم. 

ولی خیلی خوبه این هوا من این هوارو با هیچی عوض نمیکنم. دوست داشتم ینفر بود به من میگفت عشقم خودتو خوب بپوشون . شاید یکی تو یه گوشه دنیا آرزوی شنیدن این جمله رو داشته باشه تا اخماش وا بشه.

اخم های اول صبح هرکسی یک جور باز شدنی‌ست!

گاه با یک بوسه،

گاه با یک صدا

گاه با یک نگاه

و گاه با یک پیغام...

هرکدام مقدور بود

کم نگذارید!!

اخم های اول صبح، گره کور می شوند گاهی..



خانه پدری ومادری

‌ این پیام  رو پدرم گذاشته بود تو گروه تلگرام . روم نشد اونجا بنویسم متاسفم مامان و بابای خوبم  که فکر میکردم این راه منو خوشبخت میکنه میخواستم خوشحالیتونو ببینم ولی الان روم نمیشه تو چشماتون نگاه کنه . کاش میتونستم از دردهام بهتون بگم . از اینکه چقدر تحقیر شدم و تحمل کردم.  از اینکه به جز مصیبت هیچی براتون نداشتم.


پدرم نوشته بود:

خانه پدری و مادری کجاست ❤️❤️


جایی ست که همیشه منتظرت هستند

و چشم براه آمدنت می مانند...

جایی ست که بی هیچ

قید و شرطی دوستت دارند.....

جایی ست که چه زود بروی چه دیر، همیشه از دیدنت خوشحال میشوند....

جایی ست که هیچ وقت بزرگ نمیشوی همیشه بچه می مانی......

جایی که سفره اش همیشه برای تو تکه نانی دارد .....

وچای صبحانه اش،برایت مزه ای دیگر میدهد......

امن ترین و آرام بخش ترین مکان

حتی اگر پدر و مادرت خیلی پیر باشند!!...

حتی اگر نباشند!!!...


به خدا اعتماد کن

دیروز رفتم آرایشگاه دوستم نسرین  فهمیدم نسرین هم مثل من اردیبهشتیه. میگفت ماه خیلی بدی به دنیا اومدیم دلمون برای کسیکه دوسش داریم میسوزه هرچقدر هم ازش ضربه بخوریم بازهم محبت میکنیم و میبخشیمش. 

نسرین گفت من یه چیزی فهمیدم به هر کی کمتر محبت کردم بیشتر دوستم داشت . گفتم دقیقا مثل من انقدر محبت میکنم که اون باورش نمیشه میگه این یه چیزیش شده. یا اینکه تمام کارها  رو خودم انجام میدم حتی کارهای بقیه رو هیچکس به چشمش نمیاد چقدر کار انجام شده.

دقیقا نسرین راست میگفت باید شیوه زندگیمونو عوض کنیم. 

اون الان به دلایلی از همسرش جدا شده  میگفت اون وقتا همسرم چشم چرونی که میکرد من هیچوقت عکس العملی نشون نمیدادم طوریکه میگفت تو رگ تو بدنت نداری اصلا ناراحت نمیشی نسرینم جواب میداد تو چشمات مشکل داره به من چه .میگفت همیشه منتظر بود منم خطایی بکنم ولی من هیچوقت به هیچ مردی حتی نگاه هم نمیکردم اونم بیشتر حرص میخورد . میگفت اون موقع هرچی کار میکردم میدادم به اونا طوریکه مادرش صاحب خونه شد ولی اختلافاتشون حل نشد.الانم خودش طبقه پایین خونه مادرش آرایشگاه زده رو پای خودشه. گفتم خوشبحالت منم دربدر دنبال کار میگردم . 

ولی اون دو سه ساعتی که اونجا بودم زندگی افراد مختلف رو میشنیدم دیدم چه مشکلات وحشتناکی تو زندگی داشتن که با مرور زمان حل شده الانم انگار نه انگار مشکلی بوده فقط قوی تر شدن.

وقتى خدا هلت میده به لبه ى صخره ى مشکلات ، بهش اعتماد کن. چون یا میگیردت یا بهت پرواز کردن یاد میده.



به غم هایت توجه نکن

صبح بلند شدم با آهنگ سامی بیگی رقصیدم . بچه ها رو بردم مدرسه و مهد الانم نشستم تو ماشین دارم آهنگ دست بزن مازیار فلاحی رو گوش میکنم.  بعدشم میخوام برم آرایشگاه میخوام موهامو یه رنگ متفاوت کنم. میخوام از این به بعد به لحظه های شادیم بیشتر توجه کنم.  دیگه نمیخوام از غمها و بدبختیهام بنویسم.

این جمله رو امروز خوندم خیلی عالیه:

هرگز درباره بدبختی هایت صحبت نکن و به آنها توجه نکن. اگر توجه کنی به آنها خوراک داده ای. توجه خوراک ذهن است، به هرچه که توجه کنی قوی تر میگردد.  بی خیال باش و بی علاقه. به یاد بسپار, توجه واقعا خوراک و تغذیه است. به چیزهای منفی توجه نکن. به رنجهایت توجه نکن و درباره اش سخن نگو. آنها را بزرگ نکن ، این کار بسیار مخرب و نابود کننده است. به رنجهایت بی توجه باش و با این کار آنها خواهند مرد. بیشتر به شادی متمایل شو، تمام  توجه ات را به شادی های کوچک معطوف کن. لحظات کوتاه شادی را ارج بگذار و خودت را کامل در آنها غرقه کن. اینگونه آن لحظات کوتاه رشد خواهند کرد و در تمام زندگی ات منتشر خواهند شد. بدانید، بهشت مکانی جغرافیایی نیست، جایی قرار ندارد. بهشت شیوه ای از زندگی است، همانگونه که جهنم نیز راهی برای زندگی است. جهنم و بهشت همینجا هستند.درست در وسط زندگی ات. گاهی اتفاق می افتد که تو در جهنم قرار داری و شخصی که کنارت نشسته است در وسط بهشت است.پس بهشت و جهنم از یکدیگر دور نیستند, حالات روانی هستند، راه های زندگی هستند. همه اش به خودت بستگی دارد.


مصاحبه کاری

امروز رفتم مصاحبه کاری این یکی از دیروزیه خیلی بهتر بود . از نه صبح تا پنج بعد از ظهر . امیدوارم بشه.

اگر تو این شرکت استخدام شدم برای پسرم میتونم سرویس بگیرم ساعت ۱۲ ظهر از مهد برگرده خونه .

مادر و پدر همسرم طبقه بالا ی ما هستن کلاس کار و گفتار درمانیشم که ساعت یک به بعد هست از طبقه پایین منتقل میکنم به طبقه بالا . 

فقط بهشون میگم هر وقت کار داشتن جایی میخواستن برن به من خبر بدن بگم پدر و مادرم بیان خونه ما از بچه ها نگه داری کنند. 

نگران دخترم نیستم اون مثل یه شیر میتونه از پس خودش بربیاد. بعداز ظهرها بعد از مدرسه اش با مامان دوستش میاد خونه . صبحها من اون و دوستش میبرم مدرسه. نگران مشقهاشم نباید باشه اومدم خونه همه رو تصحیح میکنم . 

دخترم عاقله میدونم کم کم به این وضعیت عادت میکنه. حتی میتونه از برادرش هم نگهداری کنه.

طاقت داشته باش 

ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ،ﺣﺎﻓﻆ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺗﻮﺳﺖ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﻭﺣﺪﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺵ

ﺗﺎ ﭘﯿﺮﺍﻣﻮﻧﺖ ﺩﺭ ﺁﺭﺍﻣﺶ وﺻﻠﺢ ﺑﺎﺷﺪ 

ﺯﯾﺮﺍﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺗﻮ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ

ﻭﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﺑﺮﮐﺎﺕ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﯼ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺷﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ